منم خودم سی سالم بود ازدواج کردم کامل درکت میکنم چی میگی همه این حس ها و تجربه ها رو داشتم و واقعا کلافه بودم تا قبلشم خودمو سرگرم میکردم ولی همیشه به این فکر میکردم که چرا نمیشه بعد از یه جایی بیخیال شدم تلاش کردم تو تنهایی هم شاد باشم از خودم راضی باشم و هدف داشته باشم رو خودم کار کردم و کلا بیخیال ازدواج شدم بعد از چند ماه خودمم نمیدونم چطور همه چی جور شد