به خاطر مخالفت های بیش از اندازه ی خانوادم و علاقه ی خواستگارم ، تدریجی دچار وابستگی شدید شدیم که یکم به گناه هم افتادیم 😔 من اهل رعایت محرم و نامحرم هستم ، ایشون هم همین طور
ولی نمیدونم چرا انقدر در مقابل ایشون سست شدم 😔
چیکار کنم ؟؟ لطفا کمکم کنید
مخالفت های خانواده نمیزارن ما ازدواج کنیم من موندم چیکار کنم ، با این عمق احساس😔
بستگی داره خاستگار دیدمگفته برام این قضیه مهم نیست ولی ادمه دیگه یهو دیدی عاشق یکی شدی ک براش مهمه
من خودم برام مهم نیست اما منظورمم این نیست که دختر بی بند و بار باشه و هی دوس پسر عوض کنه اما واقعا خیلی از پسرا توی دوستی میگم مهم نیست اما به وقت ازدواج براشون مهم میشه اما هستن پسر هایی که واقعا براشون مهم نیست به نظرم صداقت خیلی مهم تر تو رابطه تا مساعل دیگه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اصلا اینطور نیست خانوادت شده از هر طریق میخوان تورو سست کنن ک پاپس بکشی اگه واقعا احساس میکنی دوستداشتن هر دو واقعیه ب طرف بگو صد بار بیاد بره تا پدرتو راضی کنه وسلام توام واستا یرا اون چیزی ک میخوای
خداروشکر میکنم برا داشتنت برام بمون تا همیشه😗 M&A😗