دوسالیه که دیگه ادم قبل نیستم
با این که ته دلم هیچی نیست
ولی بعضی وقتا با مادرم بحثم میشه دوس دارم بگیرم بوسش کنم بگم که دوستش دارم ولی نمیتونم ی حس بدی ی غرور عیجبی باعث میشه حرفایی بزنم که دلم نمیخواد بگم
ب راحتی توو روی مادرم ناراحتش میکنم همون موقع دوس دارم دستشو ببوسم ولی نمیتونم ی غرور بدی نمیزاره این کارو کنم
کاش میشد این غرور و حس کثیف و از بین ببرم تا راحت بتونم ارش واسه همه اذیت های نا خواستم معذرت بخوام
هیچ چیزی مادر نمیشه اینو میدونم ولی باز نمیتونم این کارو کنم الانم که اینو مینویسم تازه ناخواسته ناراحتش کردم دست خودم نبود خواستم معدرت بخوام نتونستم
فقط خیلی سنگ شدم خیلی...لعنت به من...