سلام بچه ها.من امروز تولدمه😑
عاشق پاییزم
ن بخاطر اینکه توش متولد شدم...کلا پاییزو دوست دارم..
بحاطر رنگاش ب خاطر آب و هواش❤
ولی تولدم ک نزدیک میشه ،یکی از غصه هام اینه ک پاییز داره تموم میشه...
از اون طرف نمیدونم چرا هرسال روز تولدم دوست دارم گریه کنم؛حتی اگه حالم خوب باشه..😭
ی سری توی مجردی وقتی سالهای افسردگیم رو می گذروندم ،ب روز تولدم ک میرسیدم ،از یه طرف خوشحال می شدم ک این روز مال منه از ی طرف لعن و نفرین میکردم همچین روزی ک متولد شدم رو .آخه چرا باید ب این دنیا می اومدم😔
بعد از ازدواج بهتر شدم...
ولی هنوز روزای تولدم حس گریه و غم دارم .
نمیدونم چرا حس خوبی نسبت ب زندگی ندارم😔😔
مروز تولدمه.دیروز حالم خوب بود .شوهرم ک داشت میرفت سرکار گفت امروز زودتر اجازه میگیرم میام شام بریم دوتایی بیرون و کیک بخریم.گفتم باشه ولی اگه اجازه ندادن اعصاب خودتو خورد نکن.
ساعت ۵ عصر رفتم حموم... منتظربودم ۵ونیم زنگ بزنه و بگه داره میاد ک پیام داد اجازه ندادن.
گفتم اشکال نداره..
ناراحت بود
پرسید کیکو چ کنیم شامو چی ؟
خواستم غصه نخوره گفتم زرشک پلو با مرغ میذارم هروقتم وقت کردیم ی شیرینی میخریم باهم میخوریم😊
اخه ما شبا غذا غیر برنجی و حاظری میخوریم.
همیشه ۸ونیم شب تعطیل میشد و ۹ میرسید .ساعت ۹ منتظرش بودم ک زنگ زد گفت نگهمون داشتن هنوز سر کارم
( یکی دوهفته ایه ک شرکتشونه خیلی کاراش بهم ریخته شده چون دارن واسه نمایشگاه و اینا کار میزنن.)
هیچی خواهرا شب تولد ماام ب انتظار سپری شد 😔
من از بیرون نرفتنمون ناراحت نشدم...اصلن...
ولی توقع داشتم این شب فرق کنه با بقیه شبا فقطم با دوتا بوسه بیشتر ...، دوتا بغل بیشتر از شبای دیگه💝.
ولی سر کار انقدر خسته اش کرده بودن ک بعد از شام خوابیدیم و سر ب بالش نذاشته خوابش برد .
دلم گریه میخواست دلم غم دار شد ..درست شکل سالهای افسردگیه گذشته ام.
الانم ک تولدمه خیلی بی تفاوتم اصلن هیچ حسی ندارم
چرا من این طوری ام؟؟؟
شماام اینطوری این؟