سلام خانوما من دو تا برادر دارم پدرم وضع مالیش متوسطه اما تا بتونه به بچه هاش میرسه یعنی از خودشون میزنن برای ما و فوق العاده مظلومن هم بابا هم مامانم حالا برادر بزرگه چند سال ازدواج کرده زنش اصلا خوب نیست از اون اول هی بد مادر بزرکگ و عمه هاش میگفت که ال کردن بل کردن با مامانمم بعدم انتظار داره هر چی میخواد پدر م یا پدر ش تهیه کنن و دستشونو رو گرون ترین چیزا میذارن و حاضر نیستن از خواستشون پایین تر بیان بابامم یه اپارتمان تکمیل براشون خرید بعد رفتن کاغذ دیواری و هزار تا وسیله غیر ضروری گرفتن و پولشو از بابام گرفتن بابا ناراحت شد اونام فهمیدن ولیبه رویخودشون نیاوردن الان مشکل من برادرکوچیکمه که رفته با یکی دوست شده اونم لنگه عروس بزرگمونه هنوز نیومده فرمایشاش شروع شده چیکار کنم تازه یهبارم تو عقد جدا شده و جدیدا تا یه حرفی میشه داداشمم میگه دخترای این دوروزمون قبول نمیکنن مثلا میگم خونه دو طبقه بگیر بیاد بالای خونه مامان بشینه میگه نه قبول نمیکنه یا مهریه پانصد سکه یا هزار تا چیز دیگخ
خدایا ی مهربانم فرزندان و خانواده ام رو به خودت میسپارم
به داداشت بگو خیلییییییییییی ساده ای همین اخلاق ع ن ش ه که یارو تو عقد طلاقش داده یه بشکنم زده که از شرش خلاص شده بگو فعلا آب وصله به محض اینکه عقد کنی آب قطع میشه تامام
حسرت چیزایی رو میخوری که دیگه برنمیگرده و تا آخر عمر میشه حسرت 🙃