خانوما من قبلن دوره ارایشگری رفتم و میدونم حالا یه کاری نزدیک به خونمونم هست پیدا کردم خانومه میگه بیا ماهی 300میدم همه ازت راضین و تعریفتو می کنن و هم اینکه بهت اعتماد دارم ولی شوهرم نمیزاره بخدا منم از صب تا شب تنها تو خونه کلافه میشم اینجا هم غریبم فقط فامیلای شوهرم هستن احساس می کنم افسرده شدم چیکار کنم که راضیش کنم بزاره برم اخه من که حتی پامو کج نمیزاذم چرا اینطوری می کنه یعنی خاسته من براش مهم نیست چرا همش دلش میخاد دست و پامو ببنده بگین چطوری راضیش کنم بچه هم ندارم .
میشه برا باردار شدنم یه صلوات بفرستین بعد چهار سال انتظار و زخم زبونا دعا کنین باردار بشم حال دلم خرابه
شاید آن روز که سهراب نوشت:“تا شقایق هست زندگی باید کرد” خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید اینگونه نوشت:هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس جای یک گل خالیست....زندگی بی مهدی زندگی با غمهاست....تا نیایی گره از کار بشر وا نشود.....درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود...🌺🌺🌺🌺السلام علیک یا ابا صالح المهدی(عج)🌺🌺❤️❤️
اره راهش دور نیست راحت میتونم برم و بیام حدود 10دیقه
خوشبحالت حتما خیلی دوستت داره
شاید آن روز که سهراب نوشت:“تا شقایق هست زندگی باید کرد” خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید اینگونه نوشت:هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس جای یک گل خالیست....زندگی بی مهدی زندگی با غمهاست....تا نیایی گره از کار بشر وا نشود.....درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود...🌺🌺🌺🌺السلام علیک یا ابا صالح المهدی(عج)🌺🌺❤️❤️