2726
عنوان

رفتیم خاستگاری واسه داداشم بعد دختره ....

| مشاهده متن کامل بحث + 3354 بازدید | 152 پست

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

کلا انگشت نداره دست چپش ؟؟  معرف هم باید همون اول میگفت بعد شما می رفتین ..‌ولی بنده ی خدا چیکار کنه امید وارم بختش بلند باشه خوشبخت بشه

به نام خدا😁 مامان دوتا زلزله ☺ هم‌خیاطم هم آرایشگر😁 آشپزیمم که حرف نداره😊 خدایی خوشبحال شوهرم بهش حسودیم شد☹😁😁😁
2728

عزیزم ب حرف مردم فکر نکن 

از دختره عذرخواهی کن اگه ناراحتی

ولی اگر داداشت  نمیتونه بپذیره الان دیگه کات بشه بهتره تا بعد داداشت ب روش بیاره و دل دختر یتیم بشکنه

تیکر سربازی شوهرمه(شروع۱۹تیر۹۸)

چه ایرادی داره ؟ خب انگشت نداشته باشه

توی هر ضرر باید ،استفاده ای باشه ♫ باخت باید احساس ِفوق العاده ای باشه ♫ آه فاتح ِ قلبم ،فکرشم نمیکردی ♫ رام کردن این شیر ،کار ساده ای باشه ♫ آه چشمه ی طوسی ، آه چشم ویروسی ♫ بعد از این به هر دردی ، مبتلا بشم خوبه ♫ مبتلا بشم مُردم ، مبتلا نشم مُردم ♫ از تو درد لذت بخش ، هرچی میکشم خوبه ♫ من یه بچه ی شیطون ، توی کوچه ها بودم ♫ عشق تو بزرگم کرد ، عشق تو هلاکم کرد ♫ جیک جیک ِ مستونم ، بود و عشقِ بازیگوش ♫ مثل ِ جوجه ی مُرده ، توی باغچه خاکم کرد ♫ آفرین به این زور و آفرین به این بازو ♫ آفرین به این چشمو ، آفرین به این ابرو ♫ با تو هیچکس جز من ، بی سپر نمیجنگه ♫ با تو هیچکس از این ، بیشتر نمیجنگه ♫ با جنون در افتادن ، باز کار دستم داد ♫ آه فاتح قلبم ، عشق ِ تو شکستم داد

اون نباید پنهان میکرد .ولی دستو ک نمیشه پنهان کرد.بعدم مشکلی ک نیست .اگه همه چیشو پسندیدید

 با بخشیدن، واقعیت های گذشته عوض نمی شوند زیرا گذشته را نمی توان تغییر داد. ما فقط می توانیم دیگران را ببخشیم تا به آرامش بیشتری برسیم. بخشش به ما اجازه می دهد با گناه، سرزنش و احساس شرم خداحافظی کنیم و به ما یاد می دهد که با دوست داشتن دیگران از شر ترس های گذشته رها شویم

اولا که باید معرف زودتر میگفت

دوما خود دخترخانوم میگفت

سوما انگشت نداشتن عیب نیس یه نقصه که شاید بشه با جراحی وپیوند حلش کرد

جوکر:من یه همسر داشتم زیبا بود...کسیکه بهم میگفت من خیلی نگرانتم؛همیشه بهم میگفت بایدبیشتر بخندم...قماربازی میکرد ویه عالمه هم بدهی بالااورده بود...طلبکارها صورتش رو خط خطی کردن،ماپولی برای جراحیش نداشتیم نمیتونست تحمل کنه...من میخواستم دوباره لبخندش رو ببینم،فقط میخواستم بدونه زخمهاش اهمیتی برام نداره پس یه تیغ گذاشتم توی دهنمو اینکارو کردم...میدونی بعدش چیشد؟اون نتونست منو اینجوری ببینه!ترکم کرد...قضیه برام بامزه شد..."حالا همیشه میخندم"
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز