تو دانشگاه یه دختره هست متولد۷۵
خوانوادش بی نهایت مذهبی ان و بد دل و تعصبی
جوری که دختره میگه به اجبار اونا دارم حجاب میکنمو ...
بعد این دختره با یه پسره دوسته ۴ ساله😶
و خیلی ریلکس رفته با پسره تو خارج شهر عکسای عروسی گرفته😖یعنی لباس عروس پوشیده و ارایشگاه و اتلیه برده و تشکیلات
بعد عکساشو ریخته تو گوشیش
خودش میگه داداشام ببینن خونمو میریزن ولی ادب نمیشه
هر چی نصیحتش میکنم این گوشش دره اون یکی دروازه
خانوادشم مخالفه ازدواج اینن جوری که باباش میگه انقدر رو دخترم غیرت دارم که تا من زنده ام نمیزارم بره تو بغل هیچ لندهوری