2726
عنوان

مادر شوهر

263 بازدید | 24 پست

ما دیر به دیر میایم خونشون الان هم هشت روز تقریبا نیومدیم بعد خب از راه آدم میاد انتظار داره یه چایی بدن دستش( اگه توانایی داشته باشن و سر پا باشن) مادر شوهر منم پیر نیست حالا دیگه چند وقته هر دفعه میریم میگه برا خودتون چایی بریز 

یا حالا شامم میگه پاشو اونجاسن گرم کن 

حالا این دقعه هم برا خودتون چابی بریز خودشم نشسته بود رو مبل آجیل میخورد☹️منم دلم خواست😓

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

بعضيا بيشعورن دقيقا مثل مادرشوهرمن

"درد" يعنى غم دارى بخندى به روت نيارى! "درد" يعنى دورت شلوغِ و كسى ندارى! "درد" يعنى تو خاك خودت غريبِ ديارى! " درد" يعنى شرمنده سفره ى بچه هاتى! "درد" يعنى بدهكار عمر و لحظه هاتى! "درد" يعنى دلتنگ دليل خنده هاتى! درد نون و درد بى عارى!! دردى كه از آشنا دارى!! درد بيخوابى و بيدارى!! باور اينكه خيلى تنهايى...وصله ناجور دنيايى...عمرىِ بيخودى تو رويايى...وقتى كه دست بسته نشستى و خسته اى! حتى به غصه هات وابسته اى!! زندگى تو اين شرايط يعنى "درد"!!! من "درد" مشتركم منو فرياد كن!! همدرد اگه نيستى گاهى ازم ياد كن!! من از خودم بريدمو به انتها رسيدمو از هر غريب و آشنا پُـــرم!!!😔😔😔
2728

مهم نیست

فکر کن مرتب می رفتین و هرروز پذیرایی میکرد خوب بود؟

حالا هفته ای چندساعت میبینیش دندون رو جیگر بزار تا تموم بشه

و گفت هرگز جز مردم نادان کسی از رحمت خدا ناامید نیست
راحتی حدی داره

اره ولی منظورم اینه که شاید مثه دخترش میبینتت و بزرگتره بالاخره ادم باید احترامشو نگه داره اگرچه من خودم مزدوج نشدم ولی به عنوان ی دختر حس غرورت رو درک می کنم...منظورم تکبر نیستا...غرور دخترونست

پاییز ۷۴....غرور دخترانه ام به بازی بگیری..هویت مردانه ات را به آتش میکشم

خانواده شوهرم من كه اگه وقت شامشون باشه نميخورن تا ما بريم بعد ميخورن يادم نمياد آخرين بار چندسال پيش خونشون شام خوردم. وقتي هم ميريم از ساعت ٧ شب ميريم تا ١٠:٣٠ يا ١١

بارها و بارها شده كه وقتي از خونشون اومدم معده درد گرفتم از گرسنگي

خدايا شكرت🙏🏻
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
داغ ترین های تاپیک های امروز