ما دیر به دیر میایم خونشون الان هم هشت روز تقریبا نیومدیم بعد خب از راه آدم میاد انتظار داره یه چایی بدن دستش( اگه توانایی داشته باشن و سر پا باشن) مادر شوهر منم پیر نیست حالا دیگه چند وقته هر دفعه میریم میگه برا خودتون چایی بریز
یا حالا شامم میگه پاشو اونجاسن گرم کن
حالا این دقعه هم برا خودتون چابی بریز خودشم نشسته بود رو مبل آجیل میخورد☹️منم دلم خواست😓