من ازدواج دوممه. من ۲۶ سال شوهرم ۳۷ سال.بچه هم داره از قبل. ولی من ندارم. شوهرمم مشکل واریکوسل داشت عمل کرد خوب نشد...
صداش گاهی مثل لاتها میشه.... همیشه وقتی میریم بیرون ک توش میگذرونم اهرش با لحنش منو تحقیر میکنه و بشدت میزنه تو ذوقم... تاحالا هیچوقت اینطور تحقیرنشده بودم....
از صبح هیچی نخوردم بعد رفتیم بیرون بهش گفتم بریم یجا جیزی بخوریم بلند گفت گفتم ک پول ندارم ... میخوای واسه تو بخرم فقط؟؟ خیلی لحنش طلبکارانه و بلند بود .همه بچشم ترحم بمن نگاه کردن.... من ک پول توجیبی از پدرمم نگرفتم تاحالا... مستقل هستم...
دوستان همیشششه شوهرم زهر کرده بهم بیرونو...
تاالانم هی اشک میریزم اونم گفت گریه نکن . سیگار کشید دوتا و اروم شد... ولی این دل دیگ تو این زندگی تحمل خورد شدن نداره....