خاطرات یک جنین ♡♡تا آخرش بخونین جالبه بعضیا همچین میگن ما چال لپ داریم انگار چاه نفت دارن 😒😒 ..... حالا خوبه یه عضله تو صورتشون فلجه 😏😏....چطوری فلج😝😝😝😝 دیروز تو تاکسی بودیم رانندهه رفت بنزین بزنه با یه راننده دیگه دعواش شد یارو به راننده ما گفت : تو مسافر کشی ؟تو گوه کشی ما چهار تا هم تو ماشین تا آخرش فقط به افق خیره شدیم 😐 یه بار بابام کنتر گاز رو دست کاری کرد .....روزی ۱۳۰۰ تومن باید اداره گاز به ما میداد 😐😐
همش تا حدی کم و بیش مهمه ولی من برام جالبه خانواده همسرم پرجمعیتن ۵ تا خواهربرادرن بعد جزو سوالای اولیه خواهرشوهرم از معرفمون این بود که دختری که معرفی کردی چندتا بچن؟😆