2703
2553

پسرم 17ماهش راه نمیره.چاردست وپا میره.با کمک رواکر راه میره.اما خودش مستقل نمیره.خسته شدم بخدا.🙁🙁🙁 

34هفته دنیا اومده

انقدر زجر کشیدم ز جهان سیرشدم.  صورتم گرچه جوان است ولی پیر شدم.🐀🐀🐀🐀                      حامله نیستم     🚭🏳🏳🏳         بدرک که اونی که من میخامو نمیشه.     بدرک که مشکلاتم سرب فلک کشیده.      بدرک که برادرامو پدرمو ازم دریغ کردی سلامتیشونو گرفتی.          بدرک که مشکلاتم تموم شدن نداره.بدرک که هرچی خاستم برعکس شد.....    بدرک که خدا تنها پناهم پدرمو ازم گرفت..پدرم زندست امااااااااااااااا............           از خدا یه چی میخام فقط خدایاااااااااااااااااا دیگه نامردی نکن تمام دلخوشیم پسرمه..اونو ازم دریغ نکن.......بدرک که باید مدام سرکوفت بخورم....................از نگاه👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀 طعنه بار مردم بیزارم..... اگه خدایبی خودت خداییییییی کن.تامام..😌😌


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

پسرمن ۲۰ ماهگی 😐اونم‌تازه شرو کرد 

۳۵ هفته بدنیا اومد 

خون‌ب جیگرم کرد 

پسر دومم حالا ۱۰ماه ونیمشه الحمدالله 

۹ماهگی راه افتاد

😔😔😔😔😭😭😭خدایا ناامیدمون کردی مسعودو بردی پیش خودت هر کسی امضامو دید برای عزیز از دست رفتمون فاتحه بخونید
2456
2714

اخی عزیزم خب بعضی بچه ها دیر راه میوفتن..بچه من ۹ماهشه تازه تازه زور میزنه چهار دستوپا بره..فک کنم راه رفتنش خیلی طول بکشه..خب چرا کمکش نمیکنی؟؟باهاش تمیرین کن هر وقت یه قدم برداشت تشویقش کن و خوشحالی کن تا اونم سر ذوق بیادو تلاش کنه

فرزندم، دلبندم، عزیزتر از جانم از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم... امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آغوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها و سالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم... شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...! این روزها فهمیدم باید از تک تک لحظه هایم لذت ببرم....

پسرمن یک سالگی راه افتاد حالا ۳۰دی ماه دوسالش میشه حرف نمیزنه فقط بابا مامان بده بگیر اب اینارو میگه بقیش نمی فهمم چیه چینی میگه انگار😳😳😳

یه کاسه شراب باشه من باشم و تو،توازلب کاسه نوشی ومن از لب تو

دکتر بردی ؟ اگه اونا گفتن مشکلی نداره،دختر من ۲ سال ونیمش که بود راه رفت حرف زد که تا اون موقع حتی یه کلمه هم نمیگفت ویه باره در عرض ۲۰ روز جمله بندی کرد وجالب اینجاس که تا اون موقع هم دندون نداشت 

یه مرضی هست به نام خود ترکونی ،کاربر چند ساله هستم به دلایلی خودمو ترکوندم نتونستم نی نیسایتو فراموش کنم  چند باره برگشتم 😍😍😍
پسرمن ۲۰ ماهگی 😐اونم‌تازه شرو کرد  ۳۵ هفته بدنیا اومد

سلام عزیزم خیلی دنبالت گشتم.الان پسرت چند وقتشه.؟؟ب همسناش رسیده.؟؟من خیلی نگرانم😢😢

انقدر زجر کشیدم ز جهان سیرشدم.  صورتم گرچه جوان است ولی پیر شدم.🐀🐀🐀🐀                      حامله نیستم     🚭🏳🏳🏳         بدرک که اونی که من میخامو نمیشه.     بدرک که مشکلاتم سرب فلک کشیده.      بدرک که برادرامو پدرمو ازم دریغ کردی سلامتیشونو گرفتی.          بدرک که مشکلاتم تموم شدن نداره.بدرک که هرچی خاستم برعکس شد.....    بدرک که خدا تنها پناهم پدرمو ازم گرفت..پدرم زندست امااااااااااااااا............           از خدا یه چی میخام فقط خدایاااااااااااااااااا دیگه نامردی نکن تمام دلخوشیم پسرمه..اونو ازم دریغ نکن.......بدرک که باید مدام سرکوفت بخورم....................از نگاه👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀 طعنه بار مردم بیزارم..... اگه خدایبی خودت خداییییییی کن.تامام..😌😌
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز