توی دانشگاه باهم بودیم
همههههه جا باهم بودیم
وای چقد قشنگ بود
ازاین پسرای مذهبی بود خیلی مذهبی بااین که همه جا باهم بودیم ولی خدایی نه دستش به دستم خورد نه درست حسابی نکام کرد بااین که خوشگلم بودم به کفته دیگران
یه سالو نیم باهم بودیم
میگم باهم بودیم نه دوست دختر دوست پسرااااا
میگفت مثل خواهرمی منم جز این ازش انتظار نداشتم
خودش واحداموانتخاب میکرد رسما من فقط میرفتم سرکلاس😂
همه کلاسامون باهم بود اونایی که نبود میموندیم پشت در کلاس منتظر هم دیگه😍انقد از پشت پنجره در کلاس به هم دیگه سرک میکشیدیم که استاد قاطی میکرد😂😂
هرچیزی میگرفتیم نصفش میکردیم
خیلی پول نداشتیم اون نه پدر داشت نه مادر با پدر بزرگ مادرش بزرگش بود روزی ده تومن میاورد منم دقیقا روزی ده تومن خرجیم بود😂ده تومن که میگم مال حدود سه سال پیشه هااااا
صبحونه ها املت میخریدیم نصف میکردیم میخوردیم نهارا ساندویچ میخریدیم نصف میکردیم میخوردیم
در روز دوبار چایی میخوردیم ولی اون دیگه جدا😂
با هندزفری چیزی گوش میدادیم یکی توی گوش اون بود یکی توی گوش من
کککککل دانشگاه زوم بودن روی ما استاداام عادت مرده بودن بهمون
به دید پسرا یااز حسادتشون به ما من خوشگل بودم ومیخواستن باهام دوست بشن ولی محمد انقد پرم کرده بود که اصلا نیازی به کسی نداشتم
.....