2726
عنوان

اولین قرارتون رو یادتون میاد؟؟ با کی و کجا بود؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1340 بازدید | 163 پست

بچه ها من یه سوال برام پیش اومده مردا اگه کسیو دوس داشته باشن رک بهش میگن؟ یا نمیتونن رک بگن پنهون میکنن؟

ناشنوا باش وقتی کهـ به آرزوهای قشنگت میگن محالهـ💘🍀✨                                   تیکر رسیدن به هدفمه    درخواست دوستی ندین قبول نمیکنم  


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
خب الان چیکار کن به نظرت. من خیلی ازش خوشم اومده از دیشب حالم بده. اونم میگه مگه میشه کسیو دوس داشت ...


هههه آخه اولش میگن بغل بعدمیگه مگه میشه کسیو دوست داشت و بوس نکرد

بعدمیشه مگه میشه کسیو دوست داشت و نکرد  

ببخشیدا عذرخواهی

هههه آخه اولش میگن بغل بعدمیگه مگه میشه کسیو دوست داشت و بوس نکرد بعدمیشه مگه میشه کسیو دوست داشت و ...



خب همین دیگه. شما دوستیتون چجوری بود..چقد طولرکشید. از این پیشنهادا نمی داد


تو روخدا 

من دیروز با یکی قرار داشتم هموووونی بودد که همیشه آرزوش رو داشتم. انگار که سفارش ااده بودم خدا واسم ...

دیدی چه لذتی داره . ثانیه به ثانیه اش کنار کسی که دنیاته کسیکه نفسته  . اما زمان بدو میکنه   . زود باید برگردی خونه . 

اونایی که با دوس پسراشون ازدواج کردن بگن که تو دوستی درسته طرفو بغل کنی و .... این چیزا؟؟ من از ...

من سه سال باهاش دوست بودم یبار باهاش سر قرار رفتم سرو تهش دو ساعتم نشد ک بالا گفتم 

هفته ای یبارم تلفنی در حد دو سه مین حرف میزدیم 

البته ما شرایطمون فرق میکرد همسرم ایران نبود 

ولی دوستیای الان خیلی با دوره ما فرق کرده 

الان بوس و بغل و گاها چیزای دیگه خیلی روتین شده

دیدی چه لذتی داره . ثانیه به ثانیه اش کنار کسی که دنیاته کسیکه نفسته  . اما زمان بدو میکنه &nb ...



آره خیلی خوب بود. چقدر راه رفتیم تو اون سرما  شال هم نداشت گوشاش یخ کرده بود قرمز شده بوداز سرما ولی طفلک صداش در نمی اومد. من میگفتم بریم دیگه اون میگفت زوده حالا 

خب همین دیگه. شما دوستیتون چجوری بود..چقد طولرکشید. از این پیشنهادا نمی داد تو روخدا 


ببین من ازبس پسرایی که میومدن سمتم ازین درخواستای خاک برسری میدادن ، یاخواستگارام که میومدن به دلم نمیشستن وهرکی یه نظری میداد واقعا خسته شده بودم.دقیقا روزی که تصمیم گرفتم کلا باهرجنس مخالفی بی اهمیت رفتارکنم و کلا قید ازدواج و رفاقتو زدم.یکی ازهمکارام پیام داد که توروبه یکی ازدوستام معرفی کردم میخواد ببینتت.

منم سریع گفتم اصلا حرفشم نزن.حالم ازمردا بهم میخوره و..... خلاصه کلی تعریف کرد و گفت این یه بارم بروببین این طرفو منو بدنکن جلوش.بهت روزدم .گفتم باشه میام ولی زودبرمیگردم چون اهل رفاقت نیستم قید ازدواجم زدم.

ولی وقتی دیدمش کلا همه چیزعوض شد.باورت نمیشه کل آشنایی ما تا عقدمون به یکماه نرسید.


2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز