كسي بوده مثل من ازدواجش سنتي باشه و از همون اول خانواده شوهرش سر ناسازگلري باهاش داشته باشند؟
ايا ناراحت نميشيد از برخوردهاشون؟ تو روابط با شوهرتون تاثير نداره؟ بي محلي ها اذيتتون نميكنه؟
من خواهر شوهرم من رو پسنديد براي برادرش و از روز اول ظاهرشون خيلي خوب بود. البته ما خيلي متاسفانه رفت و امد نكرديم و شناخت كافي از خونوادش نداشتم. بعد ازدواج اومدم كانادا و ازشون دور شدم. ولي از همون اول دخالتهاشون، دروغ و تهمت هاشون شروع شد. همش فكر ميكنن اگر برادرشون يكروز بهشون زنگ نزنه حتما من پرش كردم و تقصير من هست. خيلي خانواده بيماري هستند. خانواده پر جمعيت كه هيچكسي چشم ديدن اون يكي رو نداره. همه با هم قهرن و فقط دو تا دو تا رابطه دارند. مادرشوهرم هم تا زنده بود همين بود و هر دفعه زنگ ميزدم فقط تيكه ميتداخت در حالي كه تعريف ازم نباشه هم قيافم خوبه هم تحصيلاتم و هم خانواده خيلي خوبي دارم.
خواهر شوهرم بهم كلي فحش داده و گفته دكتر بودنت شعور نمياره و خيلي حرفهاي ديگه. به فاميلمون هم زنگ زدند و كلي بد من رو گفتند. خيلي ناراحتم از اينكه اين خانواده نصيب من شده و ناراحتم ا. اينكه شوهرم هنوز با خواهرش رابطه داره و اين همه فحش و بد و بيراه كه به من گفته روش تاثيري نكرده.
البته خواهر شوهرهام خيلي خيلي سياست دارند و مستقيم بد من رو به شوهرم نميگن ولي غير مستقيم من رو خراب ميكنند پيشش با دروغهاشون . مثلا ميگن ما به زنت زنگ ميزنيم جواب نميده و .....
خيلي دلم گرفته و همش ميخوام بديهاشون رو از ياد ببرم ولي از صبح تا شب بهشون فكر ميكنم. به عدالت خدا دارم شك ميكنم. اينها كه انقدر بد هستند خيلي هم خانواده شوهر خوب و فهميده اي دارند و پول و خوش هستند.
برام دعا كنيد كه هر كسي بهم بدي كرده به سزاي اعمالش برسه .