جاي ديگه بگيد بعد ابروتون بره؟خيلي حس بديه
سرزنشم نكنيد خودم ميدونم اشتبا كردم دارم خل ميشم
اومدم اينجا چند نفر همدردي كنن يكمي بهترشم
ماجرا اين بود
ك چن روز ديگه عروسي دعوت بوديم(فاميل نزديك)بعد يهو شايعه شد ممكنه بهم بخوره چون داماد معتاد بوده و الان فهمبدن!
من و شوهرم فاميليم يعني اونم ميشناخت طرف و شوهرشو
منم اينا رو براش تعريف كردم اونم رفته بود ب داداشش گته بود خريدي چيزي ميخاستيد نكنيد عروسي كنسل شده فهميدن معتاده
داداشش گته بود من خيلي وقتع ميدونم😰
من اين حرفو پبش مامانم زدم كاش لال ميشدم
مامانم ب باباي طرف گفته بود از فلانيم بپرس ميدونه ك خيالت راحتتر بشه مطعن بشي
بعد شب شوهرم رف خونه باباش مبگف داداشم ب زور حرف ميزده باهام گفته چرا فوري رفتي ب فلاني(مامان من)گفتي
واي دوست داشتم زمين باز بشه برم توش
منطق مامانمم اينه ك زندگي دختره در ميون بوده كار بدي نكرده اگرم گفته
دوس ندارم فك كنن فضولم
دارم ديوونه ميشم
اولين بارم بود كاش ميميردم پيش نميومد