2737
2734
عنوان

چیکار کنم دلم آروم بگیره؟

316 بازدید | 37 پست

هر وقت بحث ازدواج کسی پیش میاد یاد خاطرات(بد) اوایل ازدواج خودمون میفتم و حالم بد میشه،از زندگی ناامید میشم بداخلاق و بهونه گیر میشم نمیتونم جنبه های مثبت زندگی الانمو ببینم حتی وقتی یاد خاطراتم میفتم از شوهرم بدم میاد

منم قد یه دنیا دلگیرم اشکام تموم نمیشه .مگه نمیگن هر کاری پدر مادر کنن تو راه بچشون میاد ؟ بابا ومامان جز خیر خواهی واسه دیگران هیچ کاری نکردن .پس چرا مشکلشون حل نمیشه 

یه مرضی هست به نام خود ترکونی ،کاربر چند ساله هستم به دلایلی خودمو ترکوندم نتونستم نی نیسایتو فراموش کنم  چند باره برگشتم 😍😍😍

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

امشب بله برون برادرشوهرمه،همشون درحقم خیلی بدی کردن خصوصا همین برادر شوهرم و مادرشوهرم.نمیتونم براش آرزوی خوشبختی کنم ولی از طرفی هم این کینه که نسبت بهشون دارم بیشتر از همه داره خودمو داغون و افسرده میکنه

2728
بیخیال عزیزم سر صبحی بهش فکر نکن


میخام فکر نکنم ولی نمیشه،هر لحظه همه ی حرفا و کارهاشون جلو چشممه،از همه بدتر اینکه شوهرم پشتم نبود این بیشتر از همه آزارم میده

امشب بله برون برادرشوهرمه،همشون درحقم خیلی بدی کردن خصوصا همین برادر شوهرم و مادرشوهرم.نمیتونم براش ...

منم موقع ازدواجم خیلی اذیتم کردن که بعد از ما چهار تا ازدواج دیگه تو خونشون بود دقیقا موقع مراسمشون داغ من تازه میشد تمام چیزایی کا ساخته بودم خراب میشد داغون میشدم 

یه مرضی هست به نام خود ترکونی ،کاربر چند ساله هستم به دلایلی خودمو ترکوندم نتونستم نی نیسایتو فراموش کنم  چند باره برگشتم 😍😍😍
منم موقع ازدواجم خیلی اذیتم کردن که بعد از ما چهار تا ازدواج دیگه تو خونشون بود دقیقا موقع مراسمشون ...


من با وجود تموم سختیایی که موقع ازدواجم کشیدم بازم ناراحت نبودم چون فکر میکردم مهم اینه که ما همدیگرو دوست داریم و اونام از سادگی من سواستفاده میکردن ولی با دعواهای پارسال فهمیدم که کل زندگیم یه دروغ بوده وقتی برادرشوهرم پاشد گفت(به شوهرم)مگه تو نمیگفتی از اولم دوسش نداشتم،این جمله یک ساله که باهامه و هیچ جوره نمیتونم فراموشش کنم،هر وقت یادش میفتم فقط میتونم اشک بریزم

من با وجود تموم سختیایی که موقع ازدواجم کشیدم بازم ناراحت نبودم چون فکر میکردم مهم اینه که ما همدیگر ...

الهی بگردم 

خب شوهرت چی گفت 

یه مرضی هست به نام خود ترکونی ،کاربر چند ساله هستم به دلایلی خودمو ترکوندم نتونستم نی نیسایتو فراموش کنم  چند باره برگشتم 😍😍😍
2738
الهی بگردم  خب شوهرت چی گفت


اونجا که هیچی ولی بعداً بهم گفت خب اون موقع دعوا کرده بودیم منم ناراحت بودم اون حرفو زدم ولی من بعد از ازدواج به مرور زمان بهت علاقه مند شدم،ولی دیگه حرفاشو باور ندارم میتونست بگه دیگه دوسش ندارم نه اینکه از اولم دوسش نداشتم ینی تمام لحظاتی که که احمق میپرستیدمش اون هیچ حسی بهم نداشته و دروغ میگفته

نه فک نکنم اینجوریام باشه آخه مردا تو عصبانیت همه دری وری میگن 

یه مرضی هست به نام خود ترکونی ،کاربر چند ساله هستم به دلایلی خودمو ترکوندم نتونستم نی نیسایتو فراموش کنم  چند باره برگشتم 😍😍😍
نه فک نکنم اینجوریام باشه آخه مردا تو عصبانیت همه دری وری میگن  



شوهرم خیلی آدم احساساتی هست و قبل از من ینی از بچگیش عاشق یه دختری بوده و یه مدت هم باهم دوست بودن و بعد از اینکه اون بهش جواب رد میده و ازدواج می‌کنه شکست عشقی خیلی بدی میخوره‌،با وجود اینکه اون دختر اینهمه درحقش نامردی کرده هیچوقت نگفته که دوسش نداشتم یا نمیخوامش ولی با کوچکترین چیزی این حرفو راجب من زد خب این ینی دوسم نداره دیگه

شوهرم خیلی آدم احساساتی هست و قبل از من ینی از بچگیش عاشق یه دختری بوده و یه مدت هم باهم دوست بودن و ...

😔😔😔

یه مرضی هست به نام خود ترکونی ،کاربر چند ساله هستم به دلایلی خودمو ترکوندم نتونستم نی نیسایتو فراموش کنم  چند باره برگشتم 😍😍😍

من تو بدترین شرایط روحی بودم از دست همشون عاصی شده بودم،خودکشی کردم ،اونروزی که این حرفارو شنیدم تازه از بیمارستان مرخص شده بودم یه قرصی بهم داده بودن که اصلا بی‌خیال دنیا بودم هر چی میگفتن فقط نگاشون میکردم ولی الان که یاد حرفاشون میفتم آتیش میگیرم از تنهایی و بیکسی خودم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز