اولین کریسمسمون،آخر شب ک رفت خونشون، یهویی زنگ زد گفت برو زیر تختت رو نگاه کن، من با تعجب دیدم که بعلللللله، یه جعبه پر هدیه های کوچولو بود، خیلی سوپرایز شدم.
یه بارم صبح با اعصاب داغون رفتم یونی، عصری ک اومد دنبالم دیدم یه جعبه کادو دستشه(عروسک و مجسمه و...)
و ولنتاین پارسال باردار بودم، خونه مامانم اینا بودم که شب اومد دنبالم، سوار ماشین شدم یهو دیدم با یه خرس گنده اومد سراغم، خیلللللی عالی بوووود❤️💫