نشسته بودیم یهو سر حرفو باز کرد گفت دکتر زنانت پنج سال پیش تو بیمارستان به من گفته ایشون عروس شماست چرا اینجوریه خدا به دادت برسه با این عروس! من گفتم وا مگه چی کار کردم گفت واسه اینکه اصرار داشتی سزارین بشی ! بعد گفت منم تو دلم گفتم خدا به داد مریضای تو برسه چه دکتر خوش اخلاقی هستی ولی فکر میکنم از خودش دراورده بود این حرفا رو میخواست طبق معمول نیش بزنه
دکتر مگه بیکاره اخه
دروغ میگه
اصلا جوابشو نده
بدن خودته دوست نداشتی طبیعی بیاری
تو هیچی نگفتی دیگه؟
وااااا مگ سزارین چشه
خدا یا شفاش بده با بکشدش راحت.شی
میبایست بگی اتفاقا پیش منم اومد از تو این حرف رو زد منم گفتم مادر شوهرم ماهه
وااا دکتر انقدر احمق و خاله زنک نمیشه که
مطمئن باش دروع گفته ولی ولش کن محلش نذار
ی پوز خند میزدی که بفهمه داره اراجیف میگه
چه بیکاره مادر شوهرت
دکترا وقت اراجیف گفتن ندازن
مگه دکتر میشناخته تو را بعد ۵ سال
حالا اگه بشناسه دیگه ننه شوهر را که نمیشناسه
این مدل مادرشوهر را کجای دلم بذارم
خسته شدم از دست زبونش چی کارش کنم چند روزم باید تحملش کنم چاره ندارم دارم اساس کشی میکنم طبقه بالای خونشیم شوهرم رفته ماموریت منم و این ان خانوم
بهش بگو ۵سال پیش این حرفو شنیدی الان گفتی ،!.!؟
دروغ گفته ولش کن
دکتر از این حرفا نميزنه ، نیشخند بزن بگو خوب گفته
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
