خیلی حالم داغونه،اعتماد به نفسم له شده ،حس میکنم هرلحظه دارم له تر میشم،بچه ها دائم دارم میشنوم من لوسم ،من بیجنبم،من حساسم،باورم شده ...اره من لوسم بیجنبه و حساسم و بچم ....من تو عقدم و شاغل تا شب سر کارم ولی همیشه پیش نامزدم مرتب و تمیز و ارایش کرده و .....جسمم واقعا خستس،خیلی وقتا ازش شنیدم بهم گفت لوسی بیجنبه ای،من واقعا بی جنبه ام!پس چجوری روزی ده ساعت بیرون خونم و کار میکنم که بی عرضه و ضعیف نباشم؟چجوری از مردای غریبه حرف میشنوم و بازم میرم سر کار!امشب بهش گفتم برای مجلس اخر هفتمون فلان چیز برای خودم میخوام بگیرم پول بریز کلی سر به سرم گذاشت که خودت داری بردار نیم ساعتی بحث کردیم اخر گفتم خب چیشد گفت هیچی من پول نمیدم از پول خودت بگیر ؛منم گفتم باشه و قطع کردم،بعد زنگ زد گفت ریخته و ناراحت بود چرا بیجنبم،حس کردم چقدر اونجا له شدم که داره اینجوری میکنه که منو خجالت زده کنه،بعد مامانش زنگ زد گفت مراسم به دلیل کلاس دخترا بندازیم عقب یک شب ،وقت اتلیم سوخت،بعد مراسمم باید بره نمیتونم پیشم بمونه خیلی رو دلم میمونه ...حالم بده...واقعا من مشکل دارم!دلم میخواد موهامو رنگ کردم ارایشگاه رفتم شوهرم پیشم بمونه نره .چن روز قبلم بهش گفتم جمعه شب نباشه .گفت باشه،بعد انداختن جمعه شب یک زنگم نزد بپرسه ،گفت یادم رفته