مامانم امروز تنها بود خواهر برادرم مجردن کار داشتن نیستن پیشش، منم بهش زنگ زدم که من میام خونتون برگشته میگه من چیزی نپختمااا غذاهای دیشبو دارم اگه برای غذا میایی غذاهای دیشبه
منم از حرصم گفتم اره برای غذا میخوام بیام چون غذات خوب نیس نمیام، حالا خدا میدونه هر وقت هر چی جلوم گذاشتن من هیچی نمیگما ، خیلی ناراحت شدم خوبه خدارو هزار بار شکر تا الان محتاج کسی نشدم