جاریم امشب پیام داد گفت میخوام یه چیزایی رو شفاف سازی کنم
خلاصه ی حرفاشو بگم
گفت ما میخواستیم رو در رو کنیم تا شما ثابت کنید مادرشوهرپدرشوهر نذاشتن گفت ماهم فک کردیم شمایید
گفت مادرشوهره خودش ب من اصرار کرد الا و بلا بگو تو دیدار اولتون چیا بینتون رد و بدل شده
گفت شماره و مدرک از اون پیج اینستا و پیامایی ک تو فرستادی ((یعنی در اصل به اسم من فرستاده شده)) رو ما داریم و صبح برات میفرستیم
خلاصه ک کلی هم حالا چیزای دیگه ک سرتونو درد نمیارم
من گفتم ما هستیم و ثابت میکنیم گفت هرچی داری قسم بخور راست میگی و نخواستی زندگی منو خراب کنی منم همینجوری قسم خوردم خب واقعا هم من تو این فازا نیستم اصن خاله زنک نیستم همش تهمت بود
فهمیدم فامیلای شوهرم همه حرفای چرت و پرت میاوردن و میبردن این وسط
حالا من نمیدونم چیکار کنم
من کلا خیلی استرس کشیدم این چن وقت واقعا حوصله ندارم
حالا