2726
عنوان

باردار شدم مادر شوهرم میگه باید دی ان ای بدی😓

| مشاهده متن کامل بحث + 8122 بازدید | 181 پست
وای اینجوری نگو.... شوهرم مامان شو میپرستید قبلا... از وقتی این حرفا پیش اومده باهاشون دعوا کرده حتی ...

دفه بعد چیزی کف بگو والا منم ب شوهرم شک دارم اول تو وپسرت دی ان ای بدین اصلا شبیه هم نیستین

خدا بچه هامو ب تو میسپارم

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

@بانوی_بی_نشان    

تاپیک هیجان دار 

طبیعت و حیوونا ارث پدر و مادر مارو نخوردن پس بهشون ظلم نکنیم .زباله هارو فقط تو سطل زباله بندازیم و به حقوق حیوانات احترام بزاریم .ادبهر ادمی نشون دهنده تربیت خانوادگی اون ادم هست اگه کسی بی ادبی کرد و جوابشو ندادم واسه اینه که با عشق براش گزارش زدم و سپردمش به نی نی یار .بیایید احمق هارو را معروف نکنیم و با ابلهان بحث نکنیم .خدایا مرسی که همیشه شاد, سالم و خوشبخت ترین بودم  💖💖

منو شوهرم 3 سال دوس بودیم بعدش یک سال و نیم عقد بعدشم الان یک سال و نیمه عروسی کردیم.... 

ما با عشق واقعا ازدواج کردیم الانم خیلی عاشق همدیگه هستیم.... 

یک سال تو اقدام بودیم برای بارداری ولی نمیشد... بعذش رفتیم دکتر بدون اینکه به خانواده هامون بگیم.... دکترا با کلی آزمایش اینا گفتن شما ها نمی‌تونید بچه دار شید 

فرشته گناهکار اسم رمانی هست که نوشتم. عکسمم میخواستم عکسی بذارم که هم خودم باشم هم معلوم نباشم... عکس رادیولوژی گردن مو گذاشتم   
2728

بخدا جیگرم الان خونه.... سعی می‌کنم تند تند تایپ کنم ولی گریم گرفته 

فرشته گناهکار اسم رمانی هست که نوشتم. عکسمم میخواستم عکسی بذارم که هم خودم باشم هم معلوم نباشم... عکس رادیولوژی گردن مو گذاشتم   

دکترا گفتن بچه دار نمیشید و باید عمل کنید مثل آی وی اف و اینا.... 

ماهم به هیچ کس نگفتیم... دقیقا همون ماهی که قصد شو داشتیم ماشین من یا ماشین شوهرمو بفروشیم واسه خرج عمل یا وامی چیزی برداریم اینا.... 

خیلیییییی غیرمنتظره و باور نکردنی همون ماه فهمیدم حامله هستم.... داشتیم جفت مون پرواز میکردیم از خوشحالی 

فرشته گناهکار اسم رمانی هست که نوشتم. عکسمم میخواستم عکسی بذارم که هم خودم باشم هم معلوم نباشم... عکس رادیولوژی گردن مو گذاشتم   

شب عروسی مادر شوهر خواهرم بهش گفته بود بهت اعتماد ندارم و تو اوپنی...خواهرمم رفت به شوهرش و گفت و قشقرق به پا کرد...شوهرشم رفت یه سیلی زد تو گوش مادرش ...هیچوقت نباید دست رو مادر بلند کنی ولی اینجور جاها حقشونه و نوش جونشون

محبت ایدز نداره....بکنید😉🤪👍

بعد یکماه رفتیم به مادرش خیلی خوشحال و خندون بگیم.... اینم بگم پدرشوهرم فوت کرده چند ساله.... 

خلاصه گفتیم مادر شوهرمم خیلی خوشحالی کرد الکی جلو شوهرم. 

اینم بگم شوهر من تو 17 سالگی تصادف وحشتناک میکنه با موتور... مامانش تا سه سال بعذش زیر این لگن میذاشت. 

الانم شوهرم 32 سالشه 

همون موقع تو عقدم این مامانش خرفت خرش بخاطر اینکه منو بسوزونه... تنهایی برگشت گفت چون از 17 سالگی زیر شوهرت لگن میذاشتم اونجاشو دیدم.... فکر نکن فقط خودت میدونی که چه اندازه ای و چه شکلی هست منم میدونم 

فرشته گناهکار اسم رمانی هست که نوشتم. عکسمم میخواستم عکسی بذارم که هم خودم باشم هم معلوم نباشم... عکس رادیولوژی گردن مو گذاشتم   
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730