اصلا کاری نکردم نمیدونم دردش چیه دو ماهی میشه با اون عروس باهم میگن و میخندن به من بی محلی میکنه دیشب مجبور شدم بیام خونشون و شب بخوابم الان پا شده رفته بیرون منم و پسرم تنهاییم خیلی حرصم گرفته
مادر شوهر است دیگر😛
مریضه
اجبار در چه حدی بود که موندی خونش.. سعی کن دیگه خودتو تو این شرایط قرار ندی... کمتر برو بیا...
احتمالن اون عروسش یه کرمی ریخته🥴🤷♀️
ولش کن تو هم بی محلی کن
همه کار براشون کردم نمیدونم چه مرگشه
چه بهتر....خوشحال باش.
مادرشوهر چیه که بخواد قیافه بگیره...هروقت مادرشوهرتون براتون رفت توقیافه و ناراحت بودازتون، تبریک میگم یه کاری کردین ک و نش سوخته و کم آورده.
پاشو به شوهدت بزنگ بگو من میرم خونه تو هم ناهار بیا خونه خودمون تو راه هم به مادرشوهرت پیام بده ببخشین مزاحمتون شدیم ما رفتیم خونه
چه توقعی داری ول کن برو برای خودت چایی دم کن تلویزیون نم روشن بشین پاش خودتو ناراحت نگیر خوشحال گیشه بس که مردا پیش ماماناشون چقلی ما رو میکنن مطمئن باش
خونه یه شما از مادر شوهرت خیلی دوره،اگه نزدیکه برگرد خونه
باز خدا رو شکر کن یه مادرشوهر داری
من ۶ تا دارم
۱ مادرشوهر اصلی ۲ بقیه که میخوان نقش مادرشوهرو داشته باشن اعم از جاریا خواهرشوهرا برادرشوهرا
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
6 ثانیه پیش
6 ثانیه پیش
7 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
