بچه ها من اصلا نمیتونم درست با خانواده ی همسرم رفتار کنم هروقت میرم اونجا و برمی گردیم احساس میکنم کلی حرف پشتم میزنن فکر میکنم غیبتم رو میکنن شوهرم میگه نه ولی دلم میخواد یه وقتی خودم اتفاقی حرفشون رو بشنوم تا ثابت کنم حسم الکی نیست اوایل ازدواج قصد داشتن شوهرمو پر کنن ولی خداروشکر شوهرم گوش نکرد...ما ماشین نداریم مجبوریم برای رفتن خونه ی مادرم ماشین پدر شوهرم رو بگیریم ولی هربار کلی منت میزاره ما ۲هفته یه بار می ریم و همین مدت رفت و آمدم میخوان قطع کنن هربار میگن میشه حالا این هفته نرید منم به شوهرم میگم یعنی ۲هفته یه بارم حق ندارم برم؟!
مادرشوهرم توقع داره من هر روز برم خونشون اوایل به شوهرم زنگ میزد میگفت چرا هر روز نمیاد شوهرمم میگفت کار داره یه بارم من رفتم اونجا پیش شوهرم بهش گفتم من هیچوقت نمیتونم هر روز بیام توقع بیجا نداشته باشید...
کلا چون مادرشوهرم و جاری هام توی یه ساختمونن و من باهاشون یه کوچه فاصله دارم حس میکنم خیلی پشتم حرف میزنن...
از اینو اونم شنیدم یه چیزایی ولی خب قابل اثبات نیست...فقط خودم عصبی میشم و ازشون سرد میشم.