سلام بچه ها..روز عروسیمن یادمه مادرشوهرم و خواهرشوهرام نرقصیدن و مثل برج زهر مار نشسته بودن روی صندلی..حتی مادرشوهرم روی سرمون پول نریخت..حالا دیشب عروسی دخترش بود مادرشوهرم اصلا ننشست از اول تا اخر وسط بود..دو تا بسته ده تومنی هم روی سر دامادشون ریخت..دویست تومنم شاباش داد..اصلا مقایسشون کردم با مراسم خودم ..انگار همون ادما نبودن😐خواهر شوهرام تا اخر وسط بودن..روی طرف داماد رو کم کردن دیگه..همش دلم میخواد به شوهرم بگم ولی جلوی زبونمو میگیرم..بدجوری رفته تو دلم از دیشب..