یه پسر ۷ ساله دارم . شاغل هستم . ۳۵ سالمه. خداروشکر موقعیت کاریم یه مدته بهتر شده و یه مقدار به ثبات رسیده
البته نه بگم خیلی خوب شده ولی حداقل خدارو شکر به یه ثباتی رسیده
چون یه مدت بود همش تنش داشتیم و که الان نسبتا کمتر شده یا اینکه کنترل اوضاع دستم اومده
همسرم البته از لحاظ کاری به مقدار درگیری داره که امیدواریم برطرف شه
مدت یه سال به داشتن بچه ی دوم فکر میکنیم ولی حقیقتش یه سری اتفاقا میفته که هی عقب میفته
گرونی و مشکلات اقتصادی هم مزید بر علت شده
راستش خودمم تا همین چند ماه پیشم خیلی دوست داشتم ولی دو سه ماهه مردد شدم ، اینکه حدود ۹ ماه یا یه سال تو کارم وقفه بیفته و بعدشم ممکن اون موقعیت قبلی رو نداشته باشم
اینکه یکم پسرم عاقل شده و کل کلامون کمتر شده ولی بعد بچه دوباره نوزاد داریو روندایی که کمه کم تا سه چهار سالگی درگیر میشیم باهاش و حسادت بچه ی اول و مسال اون
خلاصه این فکرا خیلی مرددم کرده
شما جای من باشید چکار میکنید
راستش از فکر شبانه روزی به این موضوع خسته شدم ولی ترس از یه سری مسایل مخصوصا مربوط به کار بیشتر میترسونم