سلام پونزده ساله ازدواج کردیم من ادم فوق العاده ارومی هستم و اصلا اهل بحث نیستم چهار سال اول خوب بود ولی بعد همسرم شروع به بداخلاقی کرد همش میگفت بابات هوامو نداره واسم کار جور نمیکنه راستش شاگرد مغازه دوست بابام بود!!میگفت بابات میتونست با یکی حرف بزنه منو استخدام کنن ولی اینکار نکرد برام!!همیشه هر چی خواسته هر فحشی بد و بیراهی ب بابام داده به خانوادم. بارهام منو تهدید ب طلاق میکرد قبلا کتک هم سر هرچی میزد الان فقط قهر میکنه تا منم نرم منت کشی قهر میمونه حتی شده یه ماه. دیروز بابا اومد خونه از همسرم پرسید چرا شن توی حیاطه گفت مبخام دیوار درست کنم بابام سر صبح رفته یه کامیون شن دیگه هم اورده!! این تا فهمید شروع کرد داد و بیداد و فحش ب بابام مردک چرا رفنه خریده و... منم فقط گفتم درست صحبت کن!! شروع کرد میگه تقصیر توعه همش میری همه چی تعریف میکنی و گله میکنی ارم!درحالیکه میدونه من در مورد زندگی کوفتیم به هیشکی چیزی نمیگم. از بس گریه کردم چشام باز نمیشه حالا باز فاز قهر برداشته میدونم تا مدتی وضعم همینه . اصلا میدونه طاقت حرف نزدنشو ندارم. توروخدا بگین چیکار کنم. همش میگم بدرک بزار قهر باشه ولی باز نمیتونم. وقتی که قهر هم میکنه درسته قهره ولی چیزی ازش بخوام انجام میده و فقط حرف نمیزنه البته گاهی میگم همون قهر باشه بهتره چون وقتی با من قهره با بچه ها خیلی مهربونه میدونم میخواد حرص منو در بیاره. گاهی سر هر چیزی که حرف بدی میزنه بعد که اشت میکنه میگه من چیزی میگم تو به دل نگیر من از حرفام منظوری ندارم واقعا نمیدونم چه کنم با این اخلاقاش میدونم خودشم بیشتر از من بعدش از رفتارش عذاب وجدان میکشه ولی همین که قهر میکنه و من میرم منت کشی خیلی بده .