بدهی زیاد بالا اوردیم
خانواده شوهرم بهم بخاطر بدهیشون تیکه میندازن
آه در بساط نداریم
هر چی طلا داشتم فروختم برا خونه
حالم خرابه اعصاب ندارم همش دلم میخواد گریه کنم ...
داغونم داغون
فردا میخوام طلاهامو بفروشم دو سه تا خورده ریز مونده از خدا واقعا خواستم گرون بشه فردا که بدهیمون کمتر بشه ...
هیچوقت اینجوری نبودم
اشکم میاد ولی گریه ام تخلیه نمیشه که راحت بشم