خونواده همسرم از شهر دیگه ای برای جشن عقدم اومده بودن و دفعات اولی بود که میدیدمشون و خیلیم خسته بودن، تو تعارفها و خسته نباشید گفتن ها نمیدونم چی شد مامانم گفت برا همین بهشت زیر پای مردا نیست، چون جوراباتون بو میده😁
حالا برادر شوهر من آدم جنتلمنیه! یه آن دیدم قیافه خسته اش وا رفت!!! 😯
منو میگی!!! مردم!!!! 😣😣