من و شوهرم حدود یکسال و نیم نامزد بودیم. توی این دوران من هفته ای یکبار میرفتم یه شب خونه شون میموندم. با شوهرم توی اتاقش میخوابیدیم. حالا عروس عمه ی شوهرم که چند ماهیه نامزد کردن اصلا شبا خونه ی هم نمیمونن... اونوروز عمه ی شوهرم میگفت خیلی دختر سنگین و متینی هست...
چرا نمیخواین بفهمین یه سری مسائل کلا برمیگرده به فرهنگ خانوادگی تایپیک زدن اینجا مشکلی رو حل نمیکنه والا فقط عده میگن این درسته یه عده هم میگنونه اونجوری درسه ببین فرهنگتون چجوریه😩
شوهرم خیلی غر میزد😕 بااینکه چند ماه بیشتر تو عقد نبودیم
آخه خواهرش هرشب پیش شوهرش بود تو عقد
افرادی هستند که مدام به حرف زدن ادامه می دهند بدون آنکه بدانند درباره چه و چرا صحبت می کنند، آنها به حرف زدن ادامه می دهند چون نمی توانند متوقف شوند، اگر از چرندیاتی که از ذهنتان می گذرد اندکی آگاه شوید و بدانید که واقعا چیزی برای گفتن وجود ندارد در سخن گفتن تردید می کنید، درباره سکوت نگران نباشید، به این دلیل نگران سکوت هستید که همهی جامعه در حال حرف زدن هستند و شما هراس دارید، اما اگر درک کنید که سکوت واقعا چیست، چیزی پر ارزش برای گفتن خواهید داشت، اگر در سکوت خود عمیق شوید، کلامتان دیگر کلماتی تو خالی نخواهد بود، بلکه شکوه درونی تان را بیان می کند.@naghmegi