گفتم شوهرم رفته جای دیگ تو تاپیک قبل حالا هی فکرای بد ب ذهنم میرسه میگم قبل رفتن رفته بود حموم و ریششو اصلاح کرده بود درحایکه من همیشه بهش میگفتم دوست دارم با ریش باشی نکنه کس دیگ ای بهش گفته برداره ؟ وقتی ام گفتم چرا برداشتی و فلان اعصابش خورد شد دعوام کردمنم واسه کش نگرفتن دعوا هیچی نگفتم .. و اینکه رفته شهر دیگ نکنه دروغ گفته با مامانم رفتم چطوری بفهمم اخه با مادرشوهرم راحت نیستم 😦 حالم خیلی بده نمیدونم چی کار کنم چی درسته چی غلط این وسط مامانم همش گیر میده خدایا من برای چی زندم 😩
من یه خانوم ۳۰ سالم با دوتا بچه میشه برای زندگیم صلوات بفرستی
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منظورم اینه حساسی من خودمم اینجوریم دیشب شوهرم در ب در دنبال دانلود ی آهنگ بود از دیشب خودمو میخورم چرااااااا دنبال آهنگه بود؟ صدبار متنشو گوش کردم خخخ