2733
2734

من هر موقع فکر میکنم میبینم تو دار نیستم مثلا با جاریام راحتم اما هردوشون سیاست دارن کوچیکه گ اصلا حرف نمیزنه بزرگه ام ک میزنه اما پشت کاراشومیکنه مثلا ناراحتیاشو ب شوهرش میگه اونم ب زبون میاره البته ن ب من ... مثلا رفتیم مسافرت خوش و خرم بود من کار میکنم اونم گاهی کوچیکه اصلا ب من میگفت کوچیکه کار نمیکرد درصورتی ک رفته بود ب شوهرش گفته بود ما کار نکردیم.اون کار کرده و شوهرمم ب باباش گفته گرچه مادرشوهرمم میدونه تو مسافرت یا کار نشده یا همه کردیم منم رفتم ب مادرشوهرم گفتم مگ چکار کرده؟مرغ بود من شستم و پختم فقط برنجو اون شست ظرف بود ک انصافا سه تا یی میرفتن اخرسریم من رفتم ولی انصافا جاری کوچیکه کار نمیکرد...منظورم اینه ساست جاری بزرگه اینطوره ... همیشه ام کار میکنه ک خودشو خوب جلوه بده اما هیچکس ازدرونش باخبر نیست حتی من نمیدونم با من ک خوبه مثلا در موردم ب چیا فکر میکنه ...

حالا کوچیکه اصلا حرف نمیزنه مگر این ک من سره حرفو باز کنم وقتی ام حرف میزنم فقط تایید میکنه حرفامو یا همون حرفو تکرار میکنه بایه لحن دیگ اصلا حرف جدید نمیزنه ...اما من خیلی حرف میزنم ... خیلی دلم میخواد تو دار باشم ... من یمقدار زود عصبی میشم از طرفی ام زیر بار زور نمیرم اگ ببینم یکی رفتار درست نمیکنه سریع بیان میگنم ب خودش ن ها ب یکی دیگ...مثلا جاری بزرگه ساعت 11 ظهر گفت نهار بیایین خونه ماپیام داده بود بعد منم چیزی نگفتم شوهرمم قرار بود نهار بیاد خونه من نهار پخته بودم ...پسره جاریم 8 ماه از پسره من بزرگتره وقتی پسرم میخواد باهاش بازی کنه اون یا جیغ میزنه یا میزنه پسرمویا اینکه اگ پسرم ب وسایلش دست بزنه یا به خودش یه دست فقط دست ک بازی کنن اون میشه شدید گریه میکنه و پسرمم میترسه  ولی خب پسرمم کم نمیاره مشکلم این نیست چون ب پسرمم گفتم ولش کن همش گریه میکنه کاره بدی میکنه تو کاره خوبی میکنه ک همش بازی میکنی... چون میدونستم پسرم تو اون مجلس اذیت میشه ب شوهرم پیام داد بیا خونه قضیه از این قراره میخوام پیش تو بمونه شوهرمم تایید کردمنم تنها رفتم ک هی میگفتن چرا نیاوردی و اینا منم میگفتم دلتنگ باباش بودموند پیشش تا ابن ک مادرشوهرم مهمونی داشت و خاله شوهرمم دعوت بود ک نیومده بود مادرشوهرم گفت من مهمونیش نرفتم اونم نیومد ...جاریمم گفت عیب نداره منم قراره از سمانه عوض در بیارم گفنم چ عوضی گفت خودت بهتر میدونی گفتم.ن والا گفت مهمونی داشته باشی پسرمو نمیارم گفتم وا اون روز پسرم دلتنگ باباش بود...


حالا برگردیم ب مهمونی جاریم بزرگه ...جاری کوچیکه ام ک بهش پیام داده بودجاری بزرگم ک مهمونی دعوت کنه اونم جواب داده بود مزسی نهار داریم ما تا اینک جاریم ب من زنگ زد نمیایین مگ گفتم چرا شوهرم بیاد چکن کسی نیست درو باز کنه براش گفت باشه ک جاری کوچیکه درمونو زد حاضر نبود ولی من حاضر بودم گفتم مگ نمیری گفت بذار حاضر بشم گفتم باشه منم گفتم چرا 11 گفته عمدا گفته خب ادم.مهمونی داره قبلش بگه اونم میگفت ارع من اصلا نمیخواستم برم و پیام داده حتی تو پیامشم سلام نداده من پسرم چندروز پیش سرش برید سه تا بخیه خورد جاری کوچیکم ک پایینه بعد دوروز پیام داده فقط منم جوابشو ندادم چون شوهرشم وقتی پسرم داشتن بخیه میزدن بود...چون ذهن جاریم میدونم چجوریه میگما از اوناس ک ازت متنفرم باشه توروت میخنده .... برادرشوهرم و جاری کوچیکه خیلی تودارن ... شوهره من اصلا از اونا نیست ک مشکلمونو ب دیگرون بگه لب بازنمیکنه پیش خانوادش ... اما احساس میکنم ما تودار نیستیم ی جورایی خط قرمزنداریم ... شوهرمم خیلی از کاراشومخفیانه انجام میده بعدا میفهمم ناراحت میشم ... ولی 70 درصد نسبت ب شوهرم سرد شدم ... حالا یکم راهنماییم کنید

 

هنوز نخوندم

ولي اومدم بگم فقطططط سكوت

من اكثر ادما بهم ميگن تودار هستممم. رازشم اينه سكوتتتت. حتي جاهايي كه حرف تو استينم دارم ميذارم به وقتش با عمل نشون ميدم. يا مثلا وارد يه جمع ناشناس ميشم اول حرف نميزنم بيشتر شنودم

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

من فجیع تو دارم اما از کسی یاد نگرفتم ذاتی اینطورم 

گاها اذیت میکنه   

موسی به خداوند عرض کرد : پروردگارا ! کاری بکن که احدی جز به خوبی از من یاد ننماید خداوند در جوابش فرمود : موسی ! من برای خودم هم چنین کاری نکرده ام !
2728
من فجیع تو دارم اما از کسی یاد نگرفتم ذاتی اینطورم  گاها اذیت میکنه    

یعنی چطور ببین من با زبونم باعث میشم بد بشم اما بزرگه و کوچیکه هیچی نمیگن و خوبه ان البته من از حقم دفاع میکنم.ن این ک پررویی کنم

 

عزیزم اولا جاری کوچیکه حق داره که تو داره حرف نمیزنه حرف حرف میاره ادم هر چی کمتر از زندگیش بشه کمتر پشیمون‌میشه وقتی گرم‌میفتی همه چیز زندگیتو تو دایره نریز. نسبت به همسرتم دلسرد نشو عزیزم اشتبله میکنی زندگیتو خراب میکنی

2738

من ک نتونستم تا آخر بخونم واقعا زیاد حرف میزنی خب خلاصه اش کن😟

مَن به قربانِ خدا..! چون که مَرا غمگین دید ..بَهرِ خوشحالیِ مَن در دِلَم انداخت تو را...؛                    الهمصل علیمحمّدو آل محمّد و عجل فرجهم

جاری کوچیکه وقتی میریم بیرون یه کلمه حرف نمیزنخ تا من بزنم یبار عین خودش رفتار کردم خودش حرف زد شوهرم اصلا تو جمع توجه ب من نداره کلا ذاتا اینطوره توجهی ب کسی نداره😀😀😀 مثلا اینطور نیست ک بگم بی محلی میکنه... من ازاین موضوع خوشم نمیاد... آخه ن برتدرشوهریزرگم.ن کوچیکه اینطورن 

 

میگم جاری بزرگم ک کوچیکم خیلی تودارن من حرفی باشه میزنم مثلا ازبزرگه ناراحت باشم پیش کدچیکه مسگم از کوچیکه ناراحت باشم پیش بزرگه میگم درصورتی ک این دو شدیدا سیاستمدارن...چون شوهرم درکم نمیکنه مجبورم حرفمو اینطور ب دیگرون بگم

 

اول ناراحت نشو اينا جنبه نصيحت داره من تو رو نميشناسم شايدم اينجور نباشي 



خانمي چه عادت بدي ميري به نفرسوم انتظاراتت رو از نفر دوم ميگي.

خب معلومه ببخشيدا من جاري كوچيكه تو باشم ١٠٠درصد حوفي جلوت نميزنم چون قابل اعتماد نيستي و هرحرفي ميري راه به راه براي اين و اون ميزني( به رفتار خودت توجه كن كه كسي مايل نيست باهات هم كلام بشه)


جاري بزرگه هم رك هست جلوت ميگه. كارش قطعااا از تو بهتره ولي خب اونم شايد شايد گستاخ باشه از طرفي.




2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز