اوايل عقد ميگفت اما من ب هر طرزي بودجلوش وايسادم و الانم ديگ اسم چادرنمياره
گاهي اوقات خسته ميشم از بچه داري،كلافه ميشم از بيداري هاي شبانه،دست تنها تو ي شهر غريب كه هيچكسو نداري بياد تا پيشت احوالت رو بگيره داغونم ميكنه،(اما)مهم اينه كه پسرم حالا تو بغلمه،همدم تنهايي هامه*****خدايااااشكرت*****تيكر بارداري دوممه💞خداياشكرت💓
یه خانمه دیگه هم امشب تاپیک زده بود راجع با این موضوع ،این موصوع باید از اول حل بشه ،مم یادمه تو دوران عقد ،رفتیم با شوهرم مانتو بخریم ،شوهرم با اینکه سبک لباس پوشیدن منو دیده بود ،یه مانتو انتخاب کرد مال مامان بزرگا ،هیچی نگفتم اومدم بیرون گفتم مرسی من مانتو نمیخوام ،تا وقتی که انتخاب تو اینه منترجیح میدم اصلا نخرم همینایی که دارم میپوشم تا پاره بشه ابروت بره، باید یاد میگرفتم به سلیقه ی من احترام بزاره
عشق یعنی همه بدونن برای اون چه کردی ولی خودش ندونه
قشنگ ترین روز زندگیم ۱۴شهریور ۱۴۰۰ شد؛روزی که دخترم،فرشته نازم،شاخه گل ارغوانم،نفسم،دنیا اومددخترم پا به دنیا گذاشت و شد همدم مامانششد دنیای باباش دوست دارم الینای قشنگم