سلام دوستان بهترین دایی دنیام رفت درد سختی رو دارم تحمل میکنم نه بابا دارم نه برادر دلخوشیم داییم بود که 7 روز پیش سکته کرد تو اوج جوونی موهاش سفید نشده بود هنوز فقط 45 سالش بود دخترش یک ماه بود نامزد کرده بود یه پسر 12 ساله داشت از اول توی زندگی سختی کشید بخدا توی خانواده هوای همرو داشت ولی هیچکس هواشو نداشت. همیشه پادرمیونی میکرد....ای کاش...ای کاش بد بود تا میموند حداقل پیش خانوادش... ای کاش اینقدر خوب نبود که زود بره...درد همرو به دوش میکشید صداشو دارم هنوز زنگ زدم ده بار گفته قربونت بره دایی...تو بدترین روزهای زندگیم خدا داییمو ازم گرفت.. بی کس و کار شدم تنها شدم... فقط خدا موند واسم ولی هوامو نداره. اگه داشت حداقل اینقدر عذابم نمیداد... من دارم تاوان کدوم گناهمو پس میدم؟؟؟چرا روزهای بدم تموم نمیشه؟؟؟چرا هنوز زندم؟؟؟دلم گرفته از خدا.. نگفت این دختر بابا نداره برادر نداره بیشتر ازین بی پشت و پناهش نکنم؟؟؟؟ اگه خواستین یه فاتحه برای آرامش روحش بفرستین یه دنیا ممنونم😢😢😢