من تو دوران عقدم..بعد کلی وقت رفتم خونه مادرشوهرم...غذا برنج و ماش درست کرده اونم اینقدر کم که مطمئنم هیچکس سیر نشد برادرشوهرمم کلی غر زد حتی..درصورتیکه میدونم همیشه غذاهاشو اونقدر زیاد درست میکنه که واس دوروز بعد هم هست...بعد امشب فهمیدم دخترش رفته خونشون مرغ درست کرده...آدم شکم پرستی نیستم نخورده هم نیستم...ولی خیلی بهم برمیخوره اینکاراش..ی جور بی احترامیش میدونم..همیشه هم همینطوره...