امروز ما رفتیم سینما منو دوس پسرم بعد فیلم رفتیم پایین تر ببینم کافه ایی هس یا نه یهو دوس مامانمو دیدیم منم نیشم باز اونم یه نگاهی به علی کرد خندید جواب سلاممو داد منم استرس داشتم ولی به روی خودم نیوردم جلو علی رفتیم کافه گفتم وای علی چیکار کنیم...
من دختر بدی بوده ام ! برای انکه پسری دوستم رادر ماشین ببوس تمام خیابان را کشیک داده ام ! من به موتور سیکلت هایی که باسرعت از کنارم ردشده اند بلند گفته ام (سگ پدر..) من اینجور مواقع سرم رانینداخته ام پایین مودب نبوده ام شورش رادرآوردم ام ! زبانم دراز بوده ! من رژ لب هایم را بالای لبم زده ام ! من دختر قرتی فامیل بوده ام ! من دختر بدی بوده ام که روی ابرو ها موهایش رنگ گذاشته !! دختر بد کمر باریک ..دختر بد زبان دراز ..دختربدی که وسط کتابهایش خوابش میگیرد ..انگشت تفی اش را به صفه میزند دختر بدی که هیچوقت آدم نمیشود حرف منو قبول نداری مجبور نیستی رپلای کنی توام نظرتو بده