من همسرم شرایطشون خاص هستش و پدر و مادر نداشتن از قبل از عروسی خودمونم زیاد فامیل نداریم برای همین تمام مراسم ما یه خواستگاری یه ازمایش خونه یه عقد تو محضر بود و تمام ولی مسئله من این نیست مسئله اینه خانواده من هیچی بلد نبودن من بعد از مدت ها فهمیدم برای محضر لباس خوشگل میپوشن یا دسته گل میخرن و ارایشگاه میرن من مانتو همیشگی پوشیدم با چادر عقد خواهرم چندین نفر رفتیم محضر و تمام الان میبینم قند میبرن عسل میبرن هیچکس به ما نگفت حلقه بخرین برا محضر ما بعدش خریدیم خودمون که بلد نبودیم و هول بودیم ولی چرا خانوادم انگار خواب بودن😔
منم عقد اولم اینجور بود سر دومی تلافی کردم🤣
ول کن
گذشته ها گذشته
از زندگیت لذت ببر
سعی کن بهش فک نکنی دیگ عزیزم
میفهمتت ولی با حرص خوردن و فکر کردن به گذشته چیزی درست نمیشه
خوشبخت هستی یان؟ ازش راضی هستی یا ن؟
بیخیال بابا حال رو دریاب
خانواده منم همیشه خوااااابن عزیزم
منم خیلی کم گذاشتم برای خودم خرید نکردم اصلا دستع گل ارایشگاه
اسی جاااان بیخیال بابا
مهم الانته
از امروز جوری باش ک خدایی نکرده ده سال اینده باز حسرت نخوری ول کن بابا
عزیزم ابن چیزا فقط تشربفاته مهم چیزای دیگه اس .حسرت نداره
منم اینطوری بودم سال ۸۹
تاحالا عقد و عروسی نرفته بودی؟
عین منییی که .
البته همسرم و خانوادش نمیدونستن .
نه ارایشگاه نه لباس خوب هیچیییی نداشتم :(
وقتی یادم میفته میخوام بشینم کلی گریه کنم :(
الان حالت خوبه باهاش؟
عیبی نداره گلم.سالگرد ازدواج بگیرید.چند تا عکس قشنگ بگیرید .یه مسافرت هم برید بسته به بودجه تون می‌تونه داخل ایران یا خارج باشه.مهم رابطه ی خوبتون و اخلاق و رفتار همسرتونه.مهم خوشبخته.الهی که همیشه خوشبخت باشید.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
