دوسال پیش طلاق گرفت خانوادش بیش از حد تو زندگیشون دخالت کردن عملا اختیار زندگیشون تو دست مادر و خواهرهاش بود
داداشم باهاشون لج افتاد زنشو طلاق دادن
حالا اینا به کنار
دوتا بچه 13 ساله و 5 ساله رو گذاشت و رفت به شوهرشم گفت میخوام ازدواج کنم بچه بدرد من نمیخوره
چند ماه بعد از طلاق دامادشون و برادرش فوت کردن یکسال عزادار شد سال بعدش ازدواج کرد الان میگن با یه پسر مجرد که 13 سال ازش کوچکتره عروسی کرده
زنه 35 سالشه
نمیدونم اون دیگه چ پسریه و چ خانواده ای داره که علاوه بر اختلاف سنی زیاد عروسی رو گرفتن که دوتا بچه شو از خونه انداخت بیرون گفت میخوام ازدواج کنم