سلام دوستان، شب همگی خوش...
منم چند وقتیه که به جمع مامانای شب بیدار پیوستم... خدا رو شکککککککککککککککر... عاشق جگرگوشمم، با تمام سختیاش...
خانواده همسرم محبت رو تموم کردن در حقم، از قربونی و ولیمه و کادو و همه چی گرفته تا همه چی خلاصه...
فقط مشکلم اینه که الان باوجود این انفولانزا که اومده و ریش بابابزرگ و... و الودگی هوا و بعضا بوی وحشتناک دهانشون اصرار دارن که صورت طفلک منو ببوسن، با کنایه و مستقیم هم میگم، انگار نه انگار!!! واقعا درمانده شدم. الان انقدر خسته ام که نگو، طفلکمم خوابه اما از عذاب وجدان نمیتونم بخوابم که چرا نتونستم مستقیم از جگرگوشه ی بی زبونم دفاع کنم که بابا! نکن! عزیز من! نکن!!! کمکم کنید، چیکار کنم به نظرتون...
صبح میام بخونم