با یه شخصی دوست بودم ک ماجراها دارد امامتاسفانه بایه کارمن ک واقعا درست نبود رابطه ما بهم خورد وخانواده ها فهمیدن و تصمیم براین شد من و ایشون هیچ ارتباطی باهم نداشته باشیم تااینکه بعددوهفته ایشون بمن زنگ زدن بامن حرف زدن ک منو میخوان و درکناراین کاری ک کرده بودمو سرکوفت میزدن و حق داشتن
باراخری ک زنگ زد حالشون بد بود و گریه میکردن و کفتن ک بمیرن هم بمن زنگ نمیزنن چون دوبارزنگ زدن و من بی توجه بودم تقریبا الان بنظرتون بعد سه روز من بهشون زنگ بزنم ک فکرنکنن من نسبت ب این اقا بی توجه نبودم یانه!!دوتااز دوستام گفتن ک این رابطه رو تموم کنم اما خودم موندم چیکارکنم