الان ۲۰ روزی میشه شوهرم شبا از ساعت ۸تا ۱۲میره پیک موتوری یه رستوران کار میکنه روز تعطیل وغیر تعطیل خیلی خسته میشه
شوهرم مغازه سیسمونی داره ولی خیلی خوب کار نمیکنه کلا هر ماه دو تومن حقوق برمیداره که ۱۶۰۰ پول قسط وقرض واجاره خونست مثلا با این کار میخواست یکم پول دستمون بیاد یخچال ویکم پر کنیم خالیه خالیه امروز آف بود حقوقشو داده بودن رفتیم خرید چقدر خوشحال بود ۱۵۰ دادیم مرغ ۲۰۰ گوشت بست پشت موتور رفتیم یه جا رب وروغن بخریم دیدیم خریدامون نیست شوهرم میذاشتی گریه میکرد چنان پرید پشت موتور رفت مسیرو بگرده خیلی دمق شد از قیافش قشنگ معلوم بود همه خستگیش موند تو تنش
نفهمیدم دزد زد یا افتادن ولی دلم براش سوخت با صد تومنی که مونده بود رفتیم مرغ ورب وروغن گرفتیم برگشتیم خونه خیلی حالش گرفت برمیگشته میگه خدایاآخه از این پول حلالتر چرا آخه