2733
2734
عنوان

بارداری

104 بازدید | 18 پست

سلام بچه ها من هفته ۳۵بارداری أم خدابخواد و‌آخرهفته عروسیه برادرشوهرمه واسه حنابندون و قبلشم نمیرم فقط واسه شب عروسی گفتم خدابخواد برم و زودبرگردم اونم خخخخخیلی سختمه اما میگند زشته که نرم به نظرتون اشکالی نداره از یه طرفم به فکر نی نی أم موندم چیکارکنم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب چرا نمیخوای بری؟  چرا سختته؟  من هفته 32 هستم و درواقع باید استراحت مطلق باشم ولی همش پسرمو بغل میکنم و میبرم کلاس

کلا در حال راه رفتن و کار کردنم

💙 دلیل نفسام 💙 پسرام 💙 دارم میرسم به آرزوهام کم کم💙
2731

وا مگه قراره با عروسی رفتن خدایی نکرده مشکلی برای بچت پیش بباد؟

عزیزای دلم لطف میکنین برای سلامتی گل پسرم یه صلوات بفرستین؟اگه فرستادین بگین منم برای حاجت شما صلوات بفرستم مهربونا🤩😍😘

اگه واقعا نمیتونی بری، نرو اما بنظرم کل مجلس رو نه، ۱-۲ساعتشو برو

بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام  و روزی از خانه ام  می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است.                کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍                                                                       
خب چرا نمیخوای بری؟  چرا سختته؟  من هفته 32 هستم و درواقع باید استراحت مطلق باشم ولی همش پ ...

شکمم اومده پایین مرتب میرم دستشویی اونم باید‌توالت فرنگی باشه نشستن زیاد دردم میگیره بیشتر دراز میکشم شوهرمم میگه یک ساعت بیا و‌میارمت خونه قبل ازعروسی ه مراسم دارند اما نمیرم 

2738
شکمم اومده پایین مرتب میرم دستشویی اونم باید‌توالت فرنگی باشه نشستن زیاد دردم میگیره بیشتر دراز میکش ...

چ چیزا منم همینجوریم ولی وقتی اسم مهمونی و عروسی میاد حالم خوب خوب میشه🤣

آره خودم همینو میگم 

هرکسی حال خودشو بهتر میدونه. هر کاری برای حال خودت و کوچولوت خوبه انجام بده. عروسی رفتن برای روحیت هم خوبه اما اگه شرایط خوب باشه

بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام  و روزی از خانه ام  می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است.                کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍                                                                       
چررا نری ؟؟؟؟؟؟ اونم عروسی جاری 😐 من بودم میرفتم لباسم میدوختم ارایشگاهم میرفتم عکسم میگرفتم مگه ...

اتفاقا خواهرمینا هم گیردادند برو آرایشگاخ اما واقعاااااا سختمه تو آرایشگاه نشستن واسه یه اصلاح رفتم تو‌نوبت نشیتم تا دو روز کمرم درد میکرد 

اونم با جاری قهرباشی😂

اتفاقا خواهرمینا هم گیردادند برو آرایشگاخ اما واقعاااااا سختمه تو آرایشگاه نشستن واسه یه اصلاح رفتم ...

اتفاقا اگه نری بدتره میگن حسودیش کرده و ....

بگو یکی بیاد خونه درستت کنه خداییش خیلی سخته 

امااا هیچ وقت بارداری رو با عروسی جاری مخلوط نکن😂

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687