ما بعد دو هفته بحث و تهدید و درگیری بالاخره قرار نامزدی گذاشتیم امروزم بیرون بودیم بعد شام اومدم خونه وقتی رسیدم دیدم خواهرم داره سر غذا خوردن بچه با مامانم دعوا میکنه بچش سه سالشه باید دنبالش بدویی تا غذا بخوره ولی مامانم حوصلش نمیکشه جلوش میزاره نخورد جمع میکنه خواهرمم هی داشت به مامانم توهین میکرد ک تو مادر نیستی و اصلا به بچه ی من اهمیت نمیدی با اینکه میدونی من توی چه جهنمیم و...منم اعصابم خورد شد گفتم بسه دیگه کلافمون کردی نزاییدی ک خودت ب بچت برس
خب
چه خواهر متوقعی مامانت در قبال بچه اون مسئولیتی نداره
بیچاره مامانت
خب تا اینجا ...بقیه اش کو
تو نباید دخالت میکردی
باید مادرت میگفت داداچ داری اشتباه میزنی اونکه مادره تویی من مادربزرگم
خب
تا اینجا بنظرم مقصرتویی نباید دخالت میکردی مادر اونم هست و دوسش داره
حق با شماست مامانت چیکار کنه
واما بقیش؟؟؟
بیچاره مامانت 😭
خواهرت چه پر توقع
هر کی خودش ساخته خودشم بزرگ کنه
مادر بنده خدا چه گناهی کرده
کاش دخالت نمیکردی مامانت خودش میتونست جواب بده
خب
استارتر کم کم سنگر بگیر
چقد از خود راضیه😐
منم پنجشنبه چنان دعوایی با خواهرم کردم که درو محکم بستم قفل کردم همه درررر
به دعوا و فحش رسید
همه میگن خواهرا که ازدواج کنن مجردا بیشتر احترام میزارن
والا از خدامه عروس شه😂
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
