اون خیلی افراطی حرف از دوست داشتن میزد و یهوو عجیبببب سرد شد میگفت میام با خودم میبرمتو از خانوادت خواستگاریت میکنمو و... با اینک ن پول داشت نه کار تازه پناهنده اروپا هم بود وضش خرااب الان وضش خ بهتر شده :|
از نظر خودم ک برای تنهایی و غضه هاش منو میخواست مردک :/