اها الان فهمیدم منظورتونو
درگیر شدن. درگیر مسائل سطحی. به جای اینکه کتابای خوب دستشون بگیرن و به خودشناسی اهمیت بدن، وقتشونو درگیر جاری و مادرشوهر و خواهرشوهر و رضایت شوهر و بچه و این چی گفت و اون چی گفت کردن
برا همینم اینجوریه
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
دهه هشتادی هااا سیاااستتت دااارن که ما بی بهره ایم ازش
من یه پسری دندونپزشک مجازی میگفت بیا دوست باشیم و مجازی حال کنیم با هم
منم پروندمش حالم بهم خورد ازش حالا اگه بقیه دوستام بودن الان سر سفره عقد بودن باهاش
ببین منم تو سن۱۷ یا ۱۸ یالگی دنبال کنکور و قبولی تو رشته خوب بودم
و قبول هم شدم و لیسانسم گرفتم
آخرش چی؟؟؟
آخرش منم ازدواج کردم و گیر افتادم تو حرفای خاله زنکی....
اونهمه مطالعم از بین رفت و با کوچکترین حرف خانواده شوهر روزم خراب میشه
اول و اخر انگار باید ازدواج کرد
الان تفاوت من با عروس عمم چیه؟
اتفاقا با کسی ازدواج کرده ک همه ارزو داشتن باهاش باشن
همچین گرفته تو دستش شوهرشو ک بیا و ببین
واقعا ادمای سطحی نگری هستین !
شما ها خرتون از پل گذشته و دیگه مشکلی ندارین !
فکر میکنین آسونه تنها بودن ؟با این فاکتور که من تک فرزندم !
تا کی میتونیم میل جنسیمون رو یا سرکوب کنیم یا خودارضایی کنیم ؟😣
ما هم نیاز داریم به همدم به یکی که مال خودمون باشه !
من آرزومه تو خونه ی شوهرم آشپزی کنم ، دلم میخواد یک زندگی رو بسازم !
من حسرت داشتن یک بچه رو دارم اما تا حرف میزنم بهم میگن تو بچه ای !
شاید خیلیاتون عاشق شده باشین ، خیلی آزار دهنده است عاشق پسری بشی که صد درصد میخوادت ولی مامانت بهش جواب رد بده چون بچه ای !
عزیزم خواهر منم خاستگار داره ولی بخدا حتی دلمو نمیاد یه لحظه فکرشو درگیر کنیم بهرحال ازدواج یه مسئولیت و سختی هایی داره چرا باید از سن کم خواهرم خودشو با همچین چیزایی درگیر کنه چرا بدون اینکه استقلال مالی داشته باشه باید ازدواج کنه؟ چرا به جای اینکه به هدفش فکر کنه باید شوهرداری یاد بگیره یا شوهر تور کنه مگر دختر به دنیا میاد که با شخص پولدار ازدواج کنه و براش پسر بزاد؟ مگه خوشبختی فقط تو ازدواج با پسر پولداره؟
دقیقا
جالبترش اینه که اینا اومدن خانواده پسره و تو فشار بذارن که راضی بشن گفتن ما میریم خودمون عقد میکنیم بعد دیدن خانواده پسره نیومدن غیر مستقیم به پسره گفتن بدون پول بابات نمیخوام
بازم پسره احمق موند البته با خانواده ش لجبازی میکرد
خودشون تعریف میکنن که مادر پسره ۱۰ بار اومده گفته نمیخوام دخترت و جمعش کن بعد. اینا گفتن پسرت ول نمیکنه بره اصلا
چند بار باید توبه کنم از خودارضایی و دوباره انجامش بدم ؟
تاکی خدا میبخشه ؟
وقتی میتونم حلالش رو داشته باشم چرا باید قربانی سطحی نگری خانواده ام بشم ؟
