از رفتارها و حرفهاش فهمیدم که فقط بخاطر پول و چاپیدن خانوادم با من ازدواج کرده و الان که بعد از دوسال بهش پول ندادن (چون خانوادم درست نمیدونستن اول کار پولی بدن. میخواستن اول خودشو نشون بده ) کلا زده زیر همه چیز و طلبکاری میکنه و عربده کشی و عین زورگیرها پول میخواد و چون مقاومت کردیم ناامید شده و میگه ما طرز فکرمون با هم متفاوته و به نتیجه نمیرسیم و از این حرفها. خیلی خیلی دلم رو سوزونده که من رو وسیله قرار داده واسه اهداف خودش و رسیدن به پول. کلی نفرینش کردم و امیدوارم خدا جوابشو بده که زندگی منو به بازی گرفت. شما دلتون از شوهرتون سوخته تاحالا؟ دلیلش چی بوده؟ چیکار کردین؟