جریان اینه شوهرم بهم خیانت کرده و کلی زده و با دوستم رابطه داشته و...تو تاپیک های قبلم هست
چندبارم برای آشتی اومد ولی خودش مشکل داره و اخرین حرف گفت من دوستت ندارم بیا با طلاق عاطفی بخاطر ابرو و اینا زندگی کنیم.
منم گفتم نه بعد خیانت این همه کثافت کاری اینو میگی
حالا بعد یک ماه مادرشوهرم اومده میگه پسر من توبه کرد از زنا و همه چی البته هنوز نمیخواد زندگی کنه ولی توام مقصری چرا حجاب نداشتی چرا فلان کارو کردی چرا دوستت رو تو خونه راه دادی و هزار تا حرف