دیگه خستع شدم از این وضعیت
پسرم تازه سه سالش تموم شده خونه ی عمش که میریم میگه من می مونم شبو
انقد گریه میکنه ک نزدیکه سکته کنه
دوروز که بخاطر عمل بینیم موند خونه عمه هاش عادت کرده
هرجا عمشو میبینه میچسبه بهش
هییییییچ جوره ازش جدا نمیشه انگار ک اونو از من بیشتر دوس داره میگه میخوام برم خونه اونا😔😔خیلی ناراحتم امشبم این کارو کرد شوهرم بعد دوساعت رفت آوردش انقد گریه کردم
بدبختی اینه ک من طبقه بالای مادرشوهرمم
خواهرشوهرامم هر روز اینجان ینی خونه مامانشون
خوردو خوراکمونم یکیه
چیکارکنم من؟نمیذارم بره دق میکنه بچه
میذارمم بد میشه ازم سرد میشه
چن وقته هم روی خوش بهشون نشون نمیدم
حرفمو رک میزنم میگم ب بچم نگین بیا بریم خونمون
ناراحت میشن