2737
2734
عنوان

طلاق عاطفی

940 بازدید | 134 پست

شانزده سالم بود که ازدواج کردم..‌دختر پر هیجان و شیطون..جثم بزرگه فرزند سوم خوانوادم.

یکم شیطونی میکردیم با دختر عمم.اما تلفنی..با کسایی که اصن نمیشناختیم وندیده بودیم.خانوادم خیلی فک میکردن من خرابم.میترسیدن سرم.محدودیت فراوووون داشتم.تا اینکه پسر عمم اومد خواستگاریم.اول هیچ حسی بهش نداشتم اما انقد خوانواده پیله شدن که پسر خوبیه دوستت داره عاشقته کارمنده و‌..که قبول کردم.الان که فک میکنم به دلایلم خندم میگیره.مثلا دوست داشتم یکی بغلم کنه بهم محبت کنه برام کادو بخره.تنهایی برم بیرون..برم کلاس زبان

.من ازدواج رو یه پل میدیدم پلی برای رسیدن به تمام نداشته هام...خلاصه که ازدواج کردیم..شوهرم پسر مومنی بود.خیلی رود دعواهامون شروع شد.من سوسول اون بسیجی...من فراری از خانواده اون بچه ننه

حالا در جایی که اصلن تواناییش رو نداشتیم مجبورش کردم خونه بحره ای کاش اینکارو نمیکردم.


با خونه خریدننمون دره بزرگی از مشکلاتمون شروع شد

.تمام طلاهام رو فروختم.چند جا وام برداشتیم دیگه نه رستورانی در کار بود نه پارکی.بی پوله بی پول...داغون بودیم از شرایط اقتصادی من رفتم دنبال کار صبحا میرفتم مدرسه عصرا سرکارفروشندگی.دعوا هام با شوهرم تمومی نداشت از فرط فشار مالی شوهر دیگه اون ادم مومن گذشته نبود اون داشت تبدیل به یه ادم بی دین و کافر میشد

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

خب تعریف کنید ادامش

دوستای گلم اگه ریزش شدیدِ مو ونازکیِ تارمو وشوره ی سر دارید.اگه دنبالِ رویش مجددِ مو هستید ،میتونم کمکتون کنم.روشم کاملاََ گیاهی هست .ارسالِ روغنِ دست ساز ب همه ی شهرها امکان پذیره.برای خرید تماس بگیرید۰۹۰۱۱۸۵۰۳۲۳.ویا ب آدرسِ اینستام @tare_moye_ba_arzeshمراجعه کنید.مزاحمت پیگیری میشه

مثلا یه روز که پول نداشتم برم مغازه سرکار پیاده رفتم باد میومد و هوا خ بد بود پام رخم شد از بس راه رفتم تا رسیدم مغازه دلم توجه میخاست شروع کردم به گریه کردن به دوستام گفتم یه مرده دنبالم انداخت ترسیدم.دلم میخاثت دلشون برام بسوزه

کف مغازه رو جارو میزدم همش میگفتم لیاقت من این نیست..من کوچیکم گناه دارم.این وسط با شوهرم هیچ رابطه عاطفی نداشتیم من افسرده و داغون بالاخره دیپلم رو گرفتم و کنکور دادم رسته روانشناسی دانشکاه پیام نور قبول شدم عاشقش بودم ترم اول شهریه ثابت شد دادم تا اخر ترم برا بقیه شهریه وقت داشتم از کار بیکار شدم چون حقوق کم میداد بهم دیگه نرفتم دیگه کار پیدا نمیشد اخر ترم شوهر گعت پول ندارم و نرو دانشگاه

2738

دانشگاه رو ول کردم

دیوانه شده بودم.هبچ دری نداشتم.پدرم به خاطر خرید جهیزیه تو گرونی خیلی قر میزد و واقعاکلافه شده بودم‌.من سنی نداشتم برای تحمل این مشکلات.خودکشی کردم که هیج درددیو دوا نکرد فقط ابروم رفت چند روز بیمارستان

دوران چهارساله عقد ما. با همه ی سختی هاس به پایان رسید هر چی به خانوادم اصرار کردم که من به دردده این پسر نمیخورم عصبیه بد دهنه گوش نکردن که نکردن.با یه جهیزیه خوب رفتم خونه شوهر.ماه اول همه چب اوکی بود تا یه کار پیدا کردم تو یه دفتر و تصمیم‌گرفتم برم کار

ای کاش پام میشگستو نمیرفتم ای کاش مرده بودم و نمیرفتم

با رفتن سر کار چند روز اول همه چی عادی بود یه پسری بود اونجا از اون بچه مثبت ها.خیلی کمکم میکرد.وقتی چیزی رو یاد نمیگزفتم میومد بی منظور کمکم.باهام حرف میزد خ پسر خوبی بود.من یه روز به خودم اومدم دیدم جوری عاشقش شدم انگار دنیا فقط همین یه مردو داره.میخاست بره کربلا نگران بودم براش دم راهی خریدم و بهش پیام ادم حس من به تو فراتر از تصورته‌.من فرامدش کرده بودم یه دختر بیست ساله ی متاهلم که اینقدر سختی کشیدم

بهش گفتم بیا. باهم باشیم و اونم بالاخره مرد بود قبول کرد.همه ی دنیام شده بوود.فقط دوست داشتم از کنارم رد شه بوشو بشنوم.بچها بخدا باورتون نمیشه هرروز و هر لحظه بعد از ۲۰ سال عمرم بالذت زندگی میکردم.انگیزه گرفته بودم.خوشحال بودم.اره من عاشق بودم

عاشقی  دل و ایمانم رو برد.صب یه صب نفس میکشیدم فقط به عشق عشقم.از اینطرف روز به روز رابطم با همسرم کمرنگ میشد.رابطه جنسی ک تعطیل.با عشقم بیرون میرفتیم و پارک و پیام و حتی چند باری اومد خونم.تماام وگکارهایی که همسرم برام نمیکرد اون میکرد انگار اونم عاشق شده بود.من وقتی بااون بودم حالم خوب بود.

هشت ماه باهمسرم رابطه نداشتم.زندگیه عادی.سرکار میرفتم و باعشققم همه چیزو فراموش کرده بودم.یهو به خودم اومدم دیدم این چند دوری منو همسرم چقدر روی همسرم تاثیر گذاشته.همسرم از یه فرد مغرور بچه ننه تنبل و قد تبدیل به یه ادم عاشق مظلوم زرنگ و بامحبت شده.تمام صفات یع مرده خوب رو داشت انگار فهمیده بود دار منو از دست میده.هر کاری میکرد برای نگه داشتنم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز